پارت۱۲...من مال توعم



ویوجیمین:
صبح ی جلسه مهم تو باند داشتم..بعدش رفتم شرکت و وسایل لازم رو برداشتم تا برم آلمان..فکرم پیش ات بود..اصلا بهم نگاهم نکرد..دلم میخواست با خودم بیارمش..ولی نه..باید بیخیالش شم..سوار ماشین شدمو رفتم
فرودگاه..سونگ کاگ چمدونمو اورد و منتظر هواپیما بودم

ویوادمین:
*ویو تو ویو شد😂*ات رسید فرودگاه و پیاده شد رفت داخل..بعد چند دیقه گشتن جیمین رو پیدا کرد و دویید سمتش و پرید بغلش

_:ات؟..تو اینجا چیکار میکنی؟

+:لطفا منم با خودت ببر

_:خطرناکه

+:مهم نیس منم ببر

_:باشه..اتفاقی افتاده؟..رنگت پریده؟

+:ها؟چی؟نه

_:راستشو بگو میدونم یچیزیو قایم میکنی

+:...خب....چند ساعت پیش تو عمارت یکی میخواست بکشتم..اگه اسپره فلفل و پیدا نمیکردم مرده بودم..بعدش اجوما اومد گفت که بیام پیش تو

_:الان حالت خوبه؟

+:اوهوم

_:دوباره که قوانینو زیر پا گزاشتی

+:..چی؟نزاشتمممم

_:بدون اجازه من حق نداری از عمارت بیای بیرون

+:اجوما گفت بیام

_:مگه اجوما نگفت فقط با اجازه من حق ورود و خروج به عمارتو داری؟

+:گفت*اخم*

_:اوکی..پس‌ تنبیهت سر‌ جاشه

+:اصلا نخواستم..برمیگردم‌ عمارت بزار دفعه بعدی بیان بکشنم..من‌میگم طرف میخواست بکشه منه این میگه تنبیه..

ات برگشت بره که از پشت جیمین براید بغلش کرد

+:هیی ولم کن..

_:ی حرف دیگه بزنی تضمین نمیکنم خودم زندت بزارم

+:ولممم کنننننننننن...میخوام برم پیش کوک

_:کاری نکن تنبیهت از خون گرفتن به چیز‌ دیگه ای تبدیل شه*پاشین بریم مغزامونو بشوریم😔*

+:هوفف

*جیمین اومد نشست و ات رو گزاشت روپاش که ات هی تکون میخورد*

_:انقد تکون نخور*جدی*

+:بابا جام راحت نیس

_:منو داری دیوونه میکنی ات..انقد تکون نخور

+:خب خودت منو نشوندی رو پات..انگار من گفتم

_:بزار برسیم من میدونمو تو

*هواپیما نشست و ات و جیمین رفتن سوار شدن بعد ۸ ساعت رسیدن آلمان و رفتن هتل..تو هتل دوتا اتاق تک نفره نبود ی اتاق دو نفره بود که جیمین مجبور شد اونو رزرو کنه..*

+:من رو مبل میخوابم

_:ناز نکن انگار بار اولته میخوای پیش من بخوابی..میرم حموم

+:خب نمیخوام پیشت بخوابم

_:به عنم

+:گگگ

_:بگیر بشین اینجا میرم حموم و میام..بیرون از اتاق نرو

+:چشم...فقط تنبیهم چی میشه؟

_:بعد اینکه از حموم اومدم تنبیهتم میکنم خیالت راحت

+:ببخشید دیگه بدون اجازه بیرون نمیرم لطفا

_:خودت میدونی که نمیبخشم..راستی به جای ارباب میتونی جیمین صدام کنی

ویوات:
جیمین رفت حموم و منم رفتم چمدونمو باز کنم..بعد چند دیقه جیمین از حموم اومد و لباس پوشید‌..بعد اومد سمتم





دیدگاه ها (۰)

پارت۱۳...من مال توعم

پارت۱۴....من مال توعم

پارت۱۱....من مال توعم

پارت۱۰....من مال توعم

فیک(خواهر ناتنی من) ادامه پارت ۳

جیمین فیک زندگی پارت ۶۱#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط